از سال 1414 ق که کتاب اصول مذهب الشیعه از ناصر بن عبدالله قفاری در نقد شیعه منتشر شد، تاکنون، آثار بیشمار دیگری در رد شیعه نوشته شده و از همان روش با استفاده از آثار شیعی به طور گسترده استفاده شده است. شاید بشود گفت پیش از آن کتاب، تا این اندازه استفاده از محتوای آثار شیعه برای نقد آن معمول نبود و تنها بعد از آن بود این رویه در نقد در پیش گرفته شد و آثار جدیدی با رویکردهای تازه ای در نقد منتشر شد. خود ناصر بن عبدالله قفاری چندین اثر دیگر نوشت که دو مورد تازه آن یکی تأملات فی التشیع و دیگری الشیعة: المذهب و الواقع است که علاوه بر جنبه های فکری، به مسائل سیاسی هم پرداخته است. پیداست که او و البته تعدادی دیگر از نویسندگان سعودی، وقت و همّ کامل خود را روی این مسأله گذاشته اند. طبعا این نقطه قوتی برای آنهاست که یک یا چند نفر، تمام وقت خود را صرف موضوع خاصی بکنند.
نکته جالب توجه این است که روش قفاری مانند دیگر سعودی های دانشگاهی است که در باره مسائل فرقه ای و دینی می نویسند. اینها ضمن آن که از موضع کاملا متعصبانه، سلفی و اهل حدیثی و عمدتا در چارچوب فکر ابن تیمیه و سران مذهبی سعودی از محمد بن عبدالوهاب به این سو نگاه می کنند، سعی می کنند مطالب را مستند بنویسند و نظم و نسق ظاهرا علمی تری به آن بدهند. تحقیق از نظر این دانشگاهی های سعودی، این است که موضوع بحث متکی به مطالب مستند باشد، به علاوه، مقدمه و طرح مساله و نتیجه گیری داشته باشد، اما توجه ندارند که وقتی نگاهی تیره از ابتدا در همه ارکان پژوهش وجود دارد، امکان رسیدن به واقع را ناممکن می سازد.
البته ظاهرا این کارها نشان می دهد که آنها یک قدم از آنچه در قدیم تر معمول بوده جلوتر آمده اند، اما در حقیقت اینها همه هم نوعی کلام ـ تاریخ است که اصولی را مسلم می گیرد، پیش فرض های فراوان دارد، و سعی می کند آنها را اثبات کند. به عبارت دیگر مواضع از قبل مشخص است، و شما به عنوان یک محقق باید برای اثبات آنها شاهد بیاورید و تعداد منابع آخرت کتابتان متنوع، مستند به متون مخالفان خود و فراوان باشد. طبعا در کتابهای حدیثی و تاریخی مخالف شما، برای غالب این مواضع شواهدی وجود دارد و چنین نیست که کسی دست خالی برگردد. به هر حال تشیع فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته، نویسندگان مختلفی مطالب متنوعی گفته اند، غال و معتدل و تفرطی هر کدام مطلبی نوشته اند.
نکته دیگری که پیشرفت کار را نشان می دهد، این است که آنها به کتابهایی از شیعه که قبلا دسترسی نداشتند، اکنون دسترسی دارند. اینترنت، سایت های کتابخانه های دیجیتالی، وب سایت های افراد، و …. همه چیز را در اختیار همه قرار داده است. طبیعی است که آثار آنها هم در اختیار این طرف قرار دارد. این سبب شده است تا به بسیاری از مطالب خاصی که نویسندگانی در باره مسائلی از مذهب مطرح کرده اند، ولو دیگران قبول نداشته باشند، به عنوان آراء یک مذهب عرضه و به آنها استناد می شود. این کاری است که پژوهشگران دانشگاهی سعودی انجام می دهند و می کوشند از کتابهایی که کمتر در دسترس است، استفاده کنند. برای مثال در کتاب منطلقات السلوک فراوا ن از کشف اسرار امام استفاده شده با این که این کتاب در طول چهار دهه گذشته، چاپ نشده است. وقتی منابع این کتابها را نگاه می کنیم، بسیار متنوع و آثار خودی است. طبیعی است که در میان اینها آثار ضعیف و متفاوت هم هست. این آثار عجالتا در اختیار آنهاست و این خود فرصتی را برای نقد در اختیار آنان قرار می دهد. چنان که گفتم متقابلا آثار دیگران در اختیار شیعیان هم هست، و البته تفاوت عدد آنها و دامنه نفوذ آنها بسیار گسترده تر است.
نقدهایی که این سالها در قم یا تهران و مشهد علیه این کتابها منتشر شده، چندان مفصل نیست. اقداماتی به عنوان پایان نامه دانشگاهی در حد محدود در نقد کتاب قفاری صورت گرفت که در سایت ها می توان ملاحظه کرد. اما به نظر می رسد، پختگی لازم در مراکز شیعی برای دادن پاسخ های تاریخی جدی وجود ندارد. علت آن این است که آموزش های رایج در رشته های مربوطه، چندان جدی و همه جانبه نیست. علاوه بر این که تجربه کافی در این مسأله به صورت یک سنت، در میان نویسندگان ایرانی وجود ندارد. مشکل زبان عربی هم برای ایرانیان مضاعف است و بسا بتوان گفت، نویسندگان شیعه مذهب عراقی، آمادگی بیشتری برای این کار دارند.
صد البته این آثار هم، یعنی آثار شیعیان هم، وقتی قرار است از همان ابتدا به همه انتقادها جواب بدهد، سرنوشت بهتری از آثار مشابه خود در اردوگاه مخالفان ندارد.
مهم این است که نگاهی شفاف و جدی و عالمانه در کار باشد تا بتواند از فرصت ایجاد شده، برای نقد و در عین حال شناخت نقطه ضعف ها استفاده کند و ضمن آن که به آنها پاسخ می دهد، به پالایش و اصلاح آثار خودی هم بپردازد.
@jafarian1964
آخرین نظرات